الا امیر سحر ای مسافر صحرا
چهارشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۸، ۱۱:۰۵ ب.ظ
به نامۀ عملم نیست جز گناه گناه...
ولی به وقت سخن کوهی ادعا دارم
الا امیر سحر ای مسافر صحرا
امید وصل تو را بین هر دعا دارم
به کام خویش چشیدم غم جدایی را
نشان رحمتی از یار آشنا دارم
مرا میان قنوت سحر مَبر از یاد
بیا و نامه اعمالِ من مرور نکن
که بر جبین عرق شرم از شما دارم
هوای بوسه ای از خاک کربلا دارم
۹۸/۰۸/۱۵
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.